پایان بیست و یک ماهگی و اعلام استقلال
عزیز دلم امروز یک سال و نه ماهت تمام شد. بهار (دخترخاله دیانا) دیشب خونه ما خوابید و تو را حسابی خوشحال کرد صبح هم با هم رفتیم کلوپ پاندا و پارک وحالا هم تو حمام دارید آب بازی می کنید. این روزها به سختی به من اجازه میدی که بهت غذا بدم راستش گاهی اینقدر اعصابم بهم میریزه و کلافه میشم که دلم میخواد سرت داد بزنم و حتی گاهی بهت کم محلی می کنم که باز بعدش خودم کلی ناراحت میشم. هنوز غذا نیاوردم میگی خودم بخورم و هر چی غذا تو دهنت میذارم میریزی بیرون و یا دوست داری کسی به غیر از مامان و بابا بهت غذا بدن. فکر میکنم که بهتره این اعلام استقلال تو رو قبول کنم و بهت فضای بیشتری بدم چون اولا خودم خیلی اذیت میشم و بعد هم تو رو اذیت می کنم و ممکنه ...
نویسنده :
مامان زینب
19:16